سمک عیار

ساخت وبلاگ

سمک عیار چی بود و چی فکر میکردم... ئبیرستان که بودم خیلی دلم میخواست داستان سمک عیار بخونم .. چون بنطرم خیلی باحال و باهوش بود یه چیزی توی مایه های مایکل توی فیلم فرار از زندان... قسمت شد الان بخونم اما حالم بهم خورد از سمک عیار و از ذهن مهربون خودم ... چون وحشتناک بود یه آدمی مث جاسوس چشم میخی ... مخوف بود... داستان این جاسوس یادم نمیاد از کدام کتاب خارجی خوندم اما راحت آدم میکشت و فرار میشد از مهلکه ها فقط دنبال کار خودش بود... سمک هم همینطور . الکی به آدمی وفادار بود و سعی میکرد هرچ دختر خوگله برای او بیاره همیشه هم آددما جلو راهشو با دوساش میکشت یا در عوض جونشون ازشون عهد میخواست که وفادار باشند و خیانت نکنند و توی داستان کسانی که طرف ضحاک و پادشاه مورد علاقه او بودن خووب نشون میداد... در مقابل گروه مخالفشون به راحتی کسی نمی کشتن چون وزیرشون نمیگذاشت... بخاطر عشق پادشاه جوان چندین نفر مردند به نظرم اگر سعدی توی این ماجراها بود سعی میکرد نذاره الکی خون اآدما بریزه چون یه جوون خام عاشق شده... یه نفر بمیره بهتره تا کشوری نابود بشه...آدم باید سیاست خوب برای همه داشته باشه.. جالب اینکه همه جا لباس طنان می پوشید تا از مهلکه ها فرار کنه یا به جایی وارد بشود و بیرون برود اینقد استفاده از لباس زنان برای یه مرد که مکار و حیله ره خجالت آوره... در ضمن جالبترین چیز داستان اینه از پول نمیگذره طلا و جواهرات هرجا باشه سعی میکنه جمع کنه... خنده دار بگو برای کی؟ پادشاه خورشید خخخ اون مثلاا عیاره... چکار به طلا اینا داره...حالا خواستی بخونین بخونین سمک عیار نوشته خداد بن کاتب وبازنگری سودابه مبشر....

بانوی آینده ام...
ما را در سایت بانوی آینده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bkhanoumi24b بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 2:04